رای اصراری دیوان عالی کشور: ادعای صرف، اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتولان را ثابت نمی کند

ارسال شده توسط ادمین در 17 مهر 1393 ساعت 23:11:32

رای اصراری دیوان عالی کشور: ادعای صرف، اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتولان را ثابت نمی کند

 جلسه هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور( مقالات حقوقی دیوان عالی کشور- سوالات حقوقی دیوان عالی کشور) موضوع رأی اصراری ردیف 93/4 به ریاست حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین کریمی رئیس دیوان‌عالی کشور و با حضور حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی دادستان کل کشور و قضات شعب کیفری این دیوان روز سه شنبه 18/6/93 تشکیل شد.

، طبق پرونده واصله به هیأت عمومی دیوان، شعبه دوم دادگاه کیفری استان خراسان شمالی دو نفر را به اتهام قتل عمدی دو تن دیگر به مجازات قصاص (مقالات حقوقی مرتبط با قصاص- سوالات حقوقی مرتبط با قصاص )محکوم می کند. در جلسه دادگاه و از محتویات دفاع متهمان می توان استنباط کرد که نامبردگان انگیزه قتل را اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتولان دانسته اند. اکثریت اعضای شعبه دوم دادگاه فوق‌الذکر اعتقاد به مهدورالدم بودن را رد کرده و حکم به قصاص داده اند. پس از تجدیدنظرخواهی وکلای محکومان، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه 33 این دیوان ارجاع شده است. اکثریت اعضای شعبه به حکم قصاص شبهه وارد کرده و اعتقاد متهمان به مهدورالدم بودن مقتولان را قابل احراز ارزیابی کرده و حکم صادره شعبه دوم دادگاه فوق الاشاره را نقض و رسیدگی به این پرونده را به شعبه هم عرض ارجاع داده‌اند.

اکثریت اعضای شعبه اول دادگاه کیفری استان خراسان شمالی در رسیدگی به این پرونده، دفاعیات متهمان مبنی بر اعتقاد به مهدور الدم بودن مقتولان را نپذیرفته و حکم به قصاص صادر کرده اند که با تجدیدنظرخواهی مجدد پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و دوباره با توجه به سبق ارجاع به شعبه 33 این دیوان ارجاع شده است. اکثریت اعضای این شعبه همچنان اعتقاد متهمان به مهدورالدم بودن مقتولان را قابل احراز و پرونده را اصراری دانسته و جهت طرح در جلسه هیأت عمومی ارسال کرده اند.

اکثریت قضات حاضر در جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیز در رسیدگی به این پرونده، رأی شعبه اول دادگاه کیفری استان خراسان شمالی مبنی بر عمد بودن عمل مجرمانه قتل را تأیید کردند.

خلاصه جریان پرونده

آقایان مرتضی – پ و مهدی – س به اتهام قتل عمدی مرحومان جواد – س و امید – ر و معاونت در آن تحت تعقیب قرار گرفته و هر کدام از آنان به قصاص نفس و پانزده سال حبس محکوم گردیده اند، با این توضیح: آقای ابوالفضل – ر در مورخ 20/3/91 به کلانتری مراجعه و اظهار داشته است فرزندم به نام امید به همراه جواد – س در مورخ 19/3/91 از منزل خارج و تاکنون مراجعت ننموده اند. در مورخ 22/3/91 بستگان مفقودان جنازه آنان را در کوه های اطراف یافته و به مأموران انتظامی گزارش کرده اند. صورتجلسه مأموران حاکی است که جسد امید- ر در حالی که دهان وی توسط چسب بسته شده و دچار شکستگی گردن بوده است و در جسد جواد – س آثار چاقو خوردگی وجود داشته، یافت شده است.

آقای مرتضی – پ به عنوان متهم تحت پیگرد قرار گرفته و در بازرسی بدنی، آثار زخم های متعدد در بدن او وجود داشته که دربارة علت برخی از آنها اظهار داشته است: نمی‌دانم چرا زخم شده و دربارة برخی دیگر گفته از موتورسیکلت افتادم. پدر و مادر مقتولان اظهار داشته‌اند: فرزندانمان در روز جمعه برای تفریح از منزل خارج شده و گفته اند با دوستانمان می رویم و نامی از آنها نبرده اند و فعلاً به کسی مظنون نیستیم.

مرتضی – پ اتهام قتل را نپذیرفته و با قرار بازداشت موقت راهی زندان شده است. متهم یاد شده در مورخ 23/3/91 اقرار کرده که به اتفاق مهدی – س امید – ر و جواد – س را به قتل رسانده است و علت آن را تجاوز به عنف به همسرش اعلام نموده است.
متهم مهدی – س نیز به همین موضوع اعتراف نموده است. وی نیز با قرار بازداشت موقت به زندان معرفی شده است. متهمان در بازسازی صحنه قتل جزئیات حادثه را توضیح داده اند. پزشکی قانونی علت فوت جواد – س را اصابت جسم برنده و نافذ و خونریزی داخلی ناشی از آن اعلام کرده است. مرجع مذکور همچنین علت فوت امید – ر را فشار بر عناصر حیاتی گردن و عوارض آن اعلام نموده است.

خانم زهرا – س ( همسر مرتضی – پ و خواهر مهدی – س ) اظهار داشته است : مقتولان به من تجاوز کردند. اول به شوهرم گفتم. ناراحت شد. بعد داخل اتاق نشست و گریه کرد. به برادرم چیزی نگفتم. شوهرم به مادرم گفته بود که مادرم مرا به دکتر برد. بر اساس صورتجلسه بازسازی صحنه قتل به مورخ 24/3/91 متهم مرتضی – پ اظهار داشته است: ... موتورسیکلت ها را کنار جاده پارک کردیم و با یکدیگر به پایین دره رفتیم ... امید و جواد مشروب خوردند و جواد لباسش را در آورد و دراز کشید و من مهدی و امید به بهانه جمع کردن چوب به پایین دره رفتیم و کنار تخته سنگی امید را به کناری کشیدم و چاقویی در دست راستم بود که فکر می کنم ضرب ای به پهلوی راست او زدم و گردن امید را گرفته بودم که مهدی رسید و سپس مهدی دو مشت به شکم امید زد و با لگد زدن او را فشار داد، ولی امید هنوز جان داشت و خر خر می کرد که جواد رسید و مهدی به سمت او رفت و او را به زمین انداخت و روی پای او نشست و من هم در کنار سمت چپ او بودم و چند ضربه چاقو به شکم او زدم، ابتدا جواد می خواست فرار کند که مهدی او را از پشت گرفته بود و من دو ضربه چاقو به شکم جواد زدم که چاقو از دستم افتاد، جواد را به پایین تخته سنگ کشیدیم که هنوز جان داشت و من با پا گردن جواد را فشار دادم تا تمام کرد و مهدی هم گردن امید را فشار داد تا مرد.

مهدی – س نیز در صحنه بازسازی اظهار داشته است: وقتی به پایین دره رفتم، دیدم مرتضی، امید را به تخته سنگی هل داده و از سمت پهلوی راست امید خون می آمد که مرتضی گردن او را گرفت و به زمین افتاد که من هم گردن او را گرفتم. جواد آمد و امید که بی حال شده بود را رها کردیم و به سراغ جواد رفتیم. من جواد را به زمین انداختم که پا شد، فرار کند و او را از پشت گرفتم که مرتضی با چاقو دو ضربه به شکم او زد و روی زمین افتاد و من روی پایش نشستم و مرتضی هم سمت چپ جواد بود که مجدداً با چاقو به او زد و و او را به پایین سنگ بردیم که هنوز جان داشت و من با پا گردن امید را فشار دادم تا تمام کرد و مرد و مرتضی هم گردن جواد را فشار می داد با پایش تا مرد و بعد .... خانم زهرا  - س همسر مرتضی – پ جزئیات تجاوز به عنف مقتولان به خود را بیان کرده است. پزشکی قانونی در پاسخ به استعلام دادگاه اعلام داشته: علت فوت مرحوم امید – ر خفگی ناشی از فشار بر عناصر حیاتی گردن بوده که با توجه به نزدیکی زمانی اقدام فرد الف و ب اظهار نظر قطعی در خصوص عامل اصلی خفگی نام برده، مقدور و امکان پذیر نمی‌باشد. متهم مرتضی – پ نزد بازپرس اظهار داشته: ... دو یا سه ضربه از جلو به جواد زدم. چاقو از دستم افتاد بعد او افتاد، مهدی دست و پای وی را گرفت. من هم گردن وی را دو دستی گرفتم. یکی دو دقیقه نگه داشتم خسته شدم جانش هم در آمده بود. چون دیگر دست و پا نمی‌زد ... بعد مهدی رفت پایش را گذاشت روی گردن امید، دید جانش در نمی‌آید. بعد دو تا مشت زد به شکمش بعد با دست گردن او را گرفت. حدود یکی دو دقیقه نگه داشت  .... مهدی کار امید را تمام کرد. متهم مهدی – س ضمن تکرار مطالب گذشته، خود اظهار داشته است: من قبول ندارم که امید را کشتم. من فقط آخرش پایم را گذاشتم. دیگر کارش تمام شده بود .... پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست، به دادگاه کیفری استان خراسان شمالی ارسال می‌گردد. برای متهم مرتضی – پ به اتهام قتل عمدی مرحوم امید – س و معاونت در قتل مرحوم امید – ر  و برای متهم مهدی – س به اتهام قتل عمدی مرحوم امید – ر و معاونت در قتل مرحوم جواد – س تقاضای کیفر شده است.

شعبه دوم دادگاه کیفری استان که حسب‌الارجاع به موضوع رسیدگی کرده، در مورخ 11/5/91 با حضور نماینده دادستان، طرفین و وکلای آنان تشکیل جلسه داده است. در این جلسه اولیاء دم و وکیل آنان خواستار قصاص از متهمان گردیده اند. متهم مرتضی – پ در این جلسه اظهار داشته: حرف همسرم را که گفته بود او را داخل منزل برده، دست و پایش را بسته‌اند و جواد و امید به زور به او تجاوز کرده‌اند، باور نکردم (او هر شب گریه می‌کرد یک شب ناراحت شدم .... قضیه را گفت) با جواد و امید قرار گذاشتیم برویم تفریح تا از خودشان بپرسیم... رفتیم غذا خوردیم، جواد خوابید من و امید 100 متر فاصله گرفتم. من چاقو را درآوردم از یقه امید گرفتم. گفتم قضیه تجاوز به همسرم درست است؟ دو سه بار داد زد و جواد خوابیده بود. مهدی صدا را شنید و آمد پیش ما و از امید پرسید که به همسر مرتضی تجاوز کردی یا خیر؟ امید گفت مادربزرگم گفت این کار را بکن. گفتم چرا مادربزرگت این کار را خواست، گفت چون با پسرخاله‌ات ازدواج نکرده است. این کار را بکنید تا طلاق بدهد و آبرویش برود. در آنجا من و مهدی گردنش را گرفتیم. چون این حرف را زد خیلی ناراحت شدیم. مهدی گردنش و من دهانش را گرفتم. امید افتاد زمین و بی‌هوش شد. چون عرق زیاد خورده بود که دیدیم جواد آمد. مهدی سریع او را رها کرد و رفت جواد را از پشت گرفت. من رفتم دو سه ضربه چاقو به شکم جواد زدم و چاقو از دستم افتاد و جواد افتاد زمین دیدیم که امید دارد نفس می‌کشد. من رفتم وسایل را جمع کردم، آمدم دیدم مهدی هنوز پایش روی گلوی اوست و قبل از اینکه پا را بگذارد  یک مشت به شکم امید زد و چسب به دهانش زد و دید که نفس او در‌نمی‌آید، بلند شد ... موضوع تجاوز در زمان نامزدی ما بوده است.... وکیل متهم یاد شده اظهار داشته، با توجه به انگیزه متهمان و طرح نقشه قتل از سوی آنان و این‌که کشتن مقتولان را مباح می‌دانسته‌اند و چسب زدن به دهان یکی از مقتولان و ایجاد مشابهت با صحنه تجاوز به همسر متهم، اقدام متهم قتل شبه عمد است به استناد بند «ب» ماده 295 قانون مجازات اسلامی چون اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتولان داشته‌اند.

شعبه دوم دادگاه کیفری استان خراسان شمالی دو نفر را به اتهام قتل عمدی دو تن دیگر به مجازات قصاص محکوم می کند. در جلسه دادگاه و از محتویات دفاع متهمان می توان استنباط کرد که نامبردگان انگیزه قتل را اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتولان دانسته اند. اکثریت اعضای شعبه دوم دادگاه فوق الذکر اعتقاد به مهدورالدم بودن را رد کرده و حکم به قصاص داده اند. پس از تجدیدنظرخواهی وکلای محکومان، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده و به شعبه 33 این دیوان ارجاع شده است. اکثریت اعضای شعبه به حکم قصاص شبهه وارد کرده و اعتقاد متهمان به مهدورالدم بودن مقتولان را قابل احراز ارزیابی کرده و حکم صادره شعبه دوم دادگاه فوق الاشاره را نقض و رسیدگی به این پرونده را به شعبه هم عرض ارجاع داده‌اند.

اکثریت اعضای شعبه اول دادگاه کیفری استان خراسان شمالی در رسیدگی به این پرونده، دفاعیات متهمان مبنی بر اعتقاد به مهدور الدم بودن مقتولان را نپذیرفته و حکم به قصاص صادر کرده اند که با تجدیدنظرخواهی مجدد پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و دوباره با توجه به سبق ارجاع به شعبه 33 این دیوان ارجاع شده است. اکثریت اعضای این شعبه همچنان اعتقاد متهمان به مهدورالدم بودن مقتولان را قابل احراز و پرونده را اصراری دانسته و جهت طرح در جلسه هیأت عمومی ارسال کرده اند.اکثریت قضات حاضر در جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیز در رسیدگی به این پرونده، رأی شعبه اول دادگاه کیفری استان خراسان شمالی مبنی بر عمد بودن عمل مجرمانه قتل را تأیید کردند. ادامه پرونده در این شماره درج می شود.

رأی

با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده، ارتکاب بزه انتسابی به متهمان آقایان مرتضی – پ با وکالت تسخیری آقای نبی ا... – ی و مهدی – س با وکالت تسخیری آقای علیرضا – خ، اولی دایر بر قتل عمدی مرحوم جواد – س و معاونت در قتل عمدی مرحوم امید – ر و دومی دایر بر قتل مرحوم امید – و معاونت در قتل عمدی مرحوم جواد – س، محرز است و محکومیت هر یک از آنان به تحمل پانزده سال حبس، مطابق قانون بوده و اعتراض موجه و مؤثری که موجبات خدشه بر اساس رأی و نقض آن را در این بخش فراهم نماید، به عمل نیامده است. بنابراین به استناد بند «الف» ماده 265 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، دادنامه تجدیدنظر خواسته از این حیث تأیید و ابرام می گردد و در خصوص محکومیت نام بردگان به قصاص نفس، با توجه به تحقیقات صورت گرفته، اظهارات و دفاعیات متهمان و وکلای آنان، از آن جا که متهمان، پس از آن که احراز نموده اند که مقتولان به خانم زهرا – س، به زور تجاوز نموده اند ( هرچند این موضوع به اثبات نرسیده، ولی قرائن و شواهدی آن را تأیید نموده است) و اظهارات زهرا – س و متهمان از تأثر شدید ایشان و سپس تصمیم به قتل، حکایت دارد از جمله: متهم مرتضی - پ اظهار داشته است: حدود یک ماه از ازدواج من گذشته بود. همسرم هر شب گریه می کرد. یک شب ناراحت شدم. او را کتک زدم قضیه را گفت که امید و جواد دست و پای او را بسته و به او تجاوز کرده بودند و من حرف خانمم را قبول نکردم. گفتم شاید دروغ باشد که با امید و جواد قرار گذاشتیم که از خودشان بپرسم که راست است یا دروغ؟ .... متهم مهدی – س اظهار داشته است: از امید پرسیدم به همسر مرتضی تجاوز کردی یا خیر؟ او گفت مادربزرگم گفت این کار را بکن .... من و مرتضی گردنش را گرفتیم. چون این حرف را زد خیلی ناراحت شدیم ... من از ناموسم دفاع کردم و دشمنی با مقتولان نداشتم. متهم مهدی – س همچنین اظهار داشته است: .... مرتضی – پ داماد ما شد مدتی ناراحت بود و گریه می کرد. علت را از او پرسیدم، قضیه را تعریف کرد و مرتضی گریه می کرد و من حاضر بودم زمین  شکافته شود و من را فرو ببرد ... انتظار این کار از سوی م&

این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080